چرا آن تصویر
چنین به دنبالم دوید؟
میان گودالهای گل و لای
تنههای خشک …
صدا
و صدا
بدل شد به رگباری از باد
و به جنگل درختان قان گریخت…
شعر، چنان که خطاهای عمدی مجنون تا لیلی اصلاحشان کند
ای کاغذ
به یاد آر این حکایت را،
حکایتی که نگاهبان آنی
در خلوص …
به رویا
خفته بودم و او
درگشود به رویاهای من.
به تاراج برد رویایی را که …
برف نخستین
و ماه
کَفَنی بود در مرداب.
و بیدها، به حزن
برف نخستین را به …
کلارا خانس| کتابِ شب پلنگ
قصهی مینا و پلنگ. حکایت دختریاست به نام مینا که دلدادهی پلنگ میشود و …
ادامهی مطلبنشانههایی بر پوست درختان
درختی فراسوی سکوت
پرکشيدن بر چشمانداز سوزان و
بر قلههای پربرف
تا سرسبزیها:
اینجا برمن است و …
اندیشه
مشهود
اينك بهار استامبول!
با نام ِ حقيقى ِ شاعر
از كفاش گل به بار …
نامشهود
پس آنگاه عشق در شعر باز مىگسترد
پس از سپيد ِ سكوت
ناب و …
نام ِ معشوق
رُزهاى دمشق
كه در ظلمات
دايهگان ِ پرتو ِ نوراَند و
آينهداران ِ هالهاند …
در مرزهاى هوا
در مرزهاى هوا
هياهويى سرخ اخطار مىشود
بادها آغوش ِ مرا مىانبارند
و به …
دلم بیدار مىنشیند
درخت ِ مجروح
به عطر خويشم درمىپيچد.
اى هذيان ِ دلپذير كه ستارهگان را …
آه ِ واپسین
ستاره با خوناش
آلالهيى را شكل مىدهد
كه پرتوهاى آفتاب را خلاصه مىكند
تا …
قلمرو ِ نور
بارانى از شكوفههاى گيلاسْبنان
مىچيند در هوا
اين ميغ ِ درخشان را
تا به …