آنچه میخواهم واقعیتِ تصاویریست که در قلبِ من است تنها همین واقعیت و دیگر هیچ قلبم چون دهانِ سخنوری بیوقفه تکرارش میکند و با هر ضربان دوباره آن را بازمی گوید دیگر تصاویرِ دنیا همه کاذباند ظاهری شبحگون دارند و دیگر هیچ دنیای یکهای که با سبزیِ فلزگونش احاطهام کرده دنیای زیرزمینی آه این زندگی که خورشیدِ صبحدم را …
۱۹۰۹
جامه ای از حریر ارغوانی بر تن داشت بالاپوشی با گلدوزیهای طلایی و برش هایی از روی شانه ها چشمانِ رقصانش چون چشم فرشته ها می خندید، می خندید با چهره ای به رنگِ فرانسه چشم هایش آبی، دندان ها سفید و لب ها سرخ آه چهره اش به رنگ فرانسه بود با پیراهنِ دِکُلته اش و …