رخوت دراز کشیدن بر روی علفها را دوست دارم، مثل پادشاهی
مراقب هوادارانم. اندامهایم…
طرح پنجساله
من تو را دوست دارم. تو آن چه را که نمیتوانی دوست بدار
تواناییهایت …
دختر
خودت، آگاهی و بلافاصله
جسارتی که میتوانی داشته باشی
هر از گاهی خودی نشان …
هدیه
حرف بر سر داشتن نیست، دستِ بالا بر سر گرفتن است
تنها که هستم …
بدرود
به نازنینم بگو که زیبا بود
با بوسهها بگو، که آن را بهتر بفهمد…
صلح
بین زمینِ اعمال ما
و آسمانِ رویاهایمان
مه، تار و پودش را تارتر میکند…
پدر
هرآنچه پایان یافته است، آرام به زندگی خود ادامه میدهد
بی سروصدا، چرا که …
مادر
آن چه با زمان میکنی
همان کاریست که ساعت دیواری قدیمی مادربزرگی میکند
ساعت …