ديوار را سوراخ کن و
لبهايم را ببوس!
شوهرم بناست
تعميرش میکند.…
بنوش | لندی
لبهايم مال توست، بنوش!
از هيچ چيز نترس،
شکر نيست،
آب نمیشود.…
سنگ | لندی
من خوشگلام،
لبهايم را میبخشم و
آغوش میگشايم.
و توی ترسو میگذاری که خواب…
حجاب | لندی
چرا بايد مديون تو باشم، ماه؟
حالا که دزدکی میبوسم
و ديوار را
حجاب …
صاعقه | لندی
نازنينام،
در آغوش من که اينطور لرز کردهای،
چه کار میکردی اگر
چکاچک شمشيرها…
شبنم | لندی
يارم وسط گلها خوابش برده است
و من
نمنم
شبنمِ لبهايم را بر او …
شوخی | لندی
شوخی سرش نمیشود!
او را با گيسام میزنم
و دلخور است!…
سرخ | لندی
يارم،
چشمهای سرخ دوست دارد،
کجا میتوانم چشمهای سياهم را عوض کنم؟…
عید | لندی
شاد باش موی دماغ من!
فردا عيد است و
من بايد تو را بر …
آب و آتش | لندی
عشقات،
آب است و
آتش است.
به شعلهها میسوزم و
به موجها غرق میشوم.…
آه از وطن | لندی
بهار است و
برگها
روی شاخهها سبز میشوند.
آه از وطنام که درختاناش
زير …
به خاطر خدا | لندی
به خاطر خدا، ای ماه!
پرتو نورت را
بين دو عاشق نينداز!…
بوی دامنات | لندی
فردا چاوداران
راهی سفر میشوند و
گل بيابان
بوی دامنات را خواهد شنيد.…
باغبان | لندی
پروانه از ديدار گلها
لبريز خواهد شد.
تصميم ستمگرانهی توست ای باغبان
که مرا …
آخرين نگاه | لندی
فقط يک پتپت ديگر،
چراغ!
اين آخرين نگاه است.…
سرود خداحافظی | لندی
اين خروس است
که سرود تلخ وداع سر کردهاست
و آن معشوق من است…