برای نوشتنِ تنها یک بیت شعر، باید شهرهای بسیار افراد و چیزهای گوناگون را دیده باشید باید حیوانات را بشناسید باید چگونگی پرواز پرندگان را درک کنید و بدانید گلهای کوچک، صبحها بهوقتِ شکفتن چگونه رفتار میکنند باید بتوان دوباره مرور کرد راههای سرزمینی ناشناس را دیدارهای نامنتظر را لحظههای عزیمت را که سالها در انتظارشان بودیم روزهای کودکی را …
لالایی گفتن
می خواهم برای کسی بخوانم، پیشش بنشینم با او بمانم. روی پایم به خوابش کنم، چون کودکی برایش بخوانم. در خواب و بیداری اش با او باشم. می خواهم تنها کسی در خانه باشم که بدانم، شبی سرد بود. می خواهم گوش بایستم، درون و بیرون را، تورا، جنگل را، جهان را. ساعتها ضربه زنان خود را اعلام می کنند. …
سکوت
از کتاب تصویر ها دستها را بلند می کنم عشق من، می شنوی؟ خش خش می کنند، می شنوی؟ کدام حرکت است از انسان های تنها که صدایش را اجسام زیادی نشنوند؟ پلک ها را می بندم عشق من، می شنوی؟ اینهم صدایی است که تا تو می رسد. و حالا پلک باز می کنم، می شنوی؟….. ….پس چرا اینجا …