من این قلعه ای را که تو بودی، بیابان خواهم نامید این صدا را شب و چهره ی تو را “نبودن” می نامم و هنگامی که بر زمین سترون شده سقوط می کنی صاعقه ای که تو را می برد، نیستی می نامم مردن، جایی بود که تو دوست می داشتی، من می آیم اما همیشه از راه های تاریک …