دور افتادهام از روشنیها
و در سرم سنگينی میكند آن سکونی که کم نمیشود. …
سایه
از بس راه افتاده دنبالم
سایهام،
کلافه شدم،
یه عمره که زیر پام افتاده.…
دور افتادهام از روشنیها
و در سرم سنگينی میكند آن سکونی که کم نمیشود. …
از بس راه افتاده دنبالم
سایهام،
کلافه شدم،
یه عمره که زیر پام افتاده.…