دگربار باز خواهم گشت؛ به خاطر لبخند و عشق بازخواهم گشت و با چشمان حیران خویش به نیمروز زرّین و جنگل سوخته مینگرم، و دود سیاه نیلگونی که به آسمان کبود برمیخیزد. سلانه باز میگردم همراه با جویبارانی که برگهای سوختهی علفزاران خمیده را میشوید& و یک بار دیگر به هزار رؤیای خویش از آبهایی میاندیشم که شتابان از کوهها فرو میریزند. باز خواهم گشت برای شنیدن آوای فلوت و ویولن در پایکوبیهای دهکده، نغمههای محبوب دلنواز که ژرفای نهان …
ادامهی مطلب