آنکه اولین بار عشق می ورزد هرچند ناکام، باز هم خداست اما آنکه باز هم عاشق می شود دیوانه است منِ دیوانه عاشق شده ام یک بار دیگر، بی عشقی متقابل خورشید و ماه و ستاره می خندند من هم می خندم و می میرم
نامه ای که نوشته ای
نامه ای که نوشته ای هرگز نگرانم نمی کند گفته ای بعد از این دوستم نخواهی داشت اما، نامه ات چرا اینقدر طولانی است؟ تمیز نوشته ای، پشت و رو و دوازده برگ! این خودش یک کتاب کوچک است هیچ کس برای خداحافظی نامه ای چنین مفصل نمی نویسد.
هاینریش هاینه | فردوسیِ شاعر
*قسمتی از شعر بلندِ “فردوسیِ شاعر” اثر شاعر آلمانی، هاینریش هاینه؛ شاعر شب و روز پشت دارِ اندیشه نشسته بود و سرودش، آن قالی بزرگ را می بافت قالیِ بزرگی که شاعر در تار و پودِ آن گاهشمار اسطوره ای میهن اش و تبار کهنِ پادشاهان پارسی را، باشکوهِ تمام می بافت قصه ی پهلوانانِ محبوب مدرمش کارهای برجسته …
آه دوباره همان چشم ها
آه دوباره همان چشم ها، که زمانی مرا چنان عاشقانه سلام می داد، و دوباره همان لبها، که زندگی ام را شیرین می کرد! و دوباره همان صدا، صدایی که زمانی چنان مشتاقانه می شنیدم اش. فقط من همان نیستم که بودم، به خانه بازگشته ام اما دگرگون. از بازوان سفید و زیبایش که سفت و عاشقانه به دورم می …