اگر آدمی را یارای آن بود که بگوید چه مایه دوست میدارد اگر آدمی میتوانست عشقاش را برکشد به آسمان چونان ابری در نور چنان دیوارهایی که فرومیریزند به شاباشِ حقیقتی که در این میانه قد برافراشته است، اگر آدمی میتوانست سرنگون کند تنش را تا فقط حقیقتِ عشقاش به جا بماند حقیقتِ خویشتناش که نه شکوه است و نه …