هرکی هیچوقت خودشو بیرون زمان احساس نکرده، لطفاً دستشو بالا ببره! معاصرتر از لوسی، اون آسترالوپیتکوس، معاصرتر از همهی همدورههاش. یا شونه به شونهی استروماتولایتس سه هزارساله: آره، بعضی روزها اینجوری از خواب پا میشیم. خیال میکنی که ولتر کاملن درکت میکنه. یا آدا لاولیس خوشحال میشه باهات یه گیلاس بزنه. نه؟ خواهرانه با ایرماندیناس تو قرن بیستوهفتم پرسه میزنی، یه …
جانور | استیبالِز اسپینوزا
مثل یک دختر کوچولو شیفتهی چریدن روی خوشیِ این سمت کهکشان سرسختانه شیفتهی نوشیدن (بیونیک شاخهای از تکنولوژیست که شامل تجزیه و تحلیل عملکرد واقعی سیستمهای زنده و بازآفرینی آنها به کمک سامانهها میباشد.) او زندگیاش را به خاطر آورد چنان جانوری که آلزایمر تقدیرش بود آننسان که فقط ناشادان بهخاطر میآورند، با کمال جزئیات. (آنچه از گذشته بر او …
اتاق ۲۳ | استیبالِز اسپینوزا
«فرق شنا تو دریا با تو اقیانوس چیه؟» شونمو بالا میاندازم و میگم: «بو. بوی گیاه دریایی.. شاید هم امواج.» سه روز بعد: هزار نفر در عمق مدیترانهاند ساحلهای اروپا هنوز تو پُرشِکَن مردمکهاشون فیزیک واسه یه چنین معمایی جواب داره: گربهی تو جعبه. بنیبشر اسم خودشو انسان گذاشت تا معما رو حل کنه.
سیب جادویی | استیبالِز اسپینوزا
اگر سیب را بشکافی قلبش را به دو نیم کنی با ضربتی تند و تیز سیبی از سیبهای معطر عطرش سرخی عمیق میان سکوتی سبزینه اگر آن سیب را اینچنین بشکافی میان دستهای حیوانیت دستهایی که من نمیشناسمشان ولی دوستشان دارم اگر تو | ببری | سیب را | در خط فرضی محورش خط استوای سیب را | تقسیم بر …
چند توئیت | استیبالِز اسپینوزا
چند توئیت از @Criaturamecanic ـ از خودم میپرسم آیا هنوز بهشتی مانده که اقتصادی نشده باشد؟ ـ یک روز از زیر «سقف شیشهای» شورتمان را هم خواهند دید. ـ دوباره میخوانیم کتابهایی را که خواندیم و در مییابیم که کسی دیگر شدهیم. ـ گمان نمیکنم که تمام نویسندگان از اینرو قلم به دست میگیرند که حرف جالبی برای گفتن دارند. …
پنج هایکو با کروموزومهای حیوانی | استیبالِز اسپینوزا
۱ ابرها در آسمان مسابقه میدهند یک رعد ناگهانی در تخمدان چپام ۲ زمستانی بارور: کروموزومها میشکفند بهتنهایی میزایند ۳ واپسین چهچه پرندگان اولین غورغور غورباقهها و بینابینشان: هیچ ۴ جعبهی هیمیتسو باکوی مامان بزرگ مریم یک جعبهی معمایی مامان بزرگ! حالا واسه من مثل یک تخم ماهی شدی. ۵ آفتاب ژانویه پلکهامو نیمهباز درهم میکشم مثل برادرم