تابستان های فراموش شده

تابستان های فراموش شده


از فراز سکوت مان
همانند ستاره ای رنجیده
که با نور آفتاب شسته شده بود
گذر کردی و دور شدی..

برای معطلی
برای نگاه های خاک خورده
و متفکرمان حتی
چیزی به جا نگذاشتی

هر زمان و هر جایی،
چیزی اگر گم می کردیم
به یافتن آن در اینجا
خوش بین بودیم

در این اتاق صندوقچه ای
با این امید
که شاید هنوز
چیزهایی ممکن است

بعد از آن تابستان هایی
که در بالکن
فراموش شان کرده بودیم

درباره‌ی سیامک تقی‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.