ريگ‌‏هاى روان

ريگ‌‏هاى روان


ديوان و پريان
بادها و جزر و مد

در دور دست تازه دريا واپس نشسته
و تو
همچون گياهى آبى كه باد به ملايمت نازش كرده است
بر ماسه‌هاى بستر برمى‌انگيزى به رؤيا
ديوان و پريان
بادها و جزر و مد را

در دوردست تازه دريا واپس نشسته
اما در چشمان نيم‌خفته‌ى تو
دو موج كوچك به جاى مانده است

ديوان و پريان
بادها و جزر و مد

دو موج كوچك براى غرقه كردن من.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.