برای آنکه چنین گردنی افراشته داشته باشد
برای آنکه مچهایش مثل ساقههای گل خمیده شود
برای آنکه چشمهایش اینقدر روشن و صریح باشد
پشتش چنین صاف
سرش چنین بالا
با این برق طبیعی به روی پیشانی اَش
نسلهایی متوالی از بردگان بودهاند
با اندامهای خمیده و دستهای زبر شکیبا
در خدمت نسلهای متوالی شهریاران
همچنان کمیخشن، همچنان کمیزمخت
ظالم، حریص، مکار
چه عمرها تلف شده است
برای آنکه او باشد
آن کمالِ بی مقصودِ در تبعیدِ تنها.