شعر چینی

شعر چینی


شعری چینی می‌خوانم
نوشتۀ هزار سال پیش

نویسنده از باران می‌گوید
که همه شب فرو ریخت
بر سقفِ نیین قایقش
و آرامشی که عاقبت
جای گرفت در دلش

فقط از سر اتفاق است
که باز ماه نوامبر است، مِه آلود
با شفقی سربی رنگ؟
فقط از سر بخت است
که آدمی‌دیگر زنده است؟

اهمیتی فوق العاده را الصاق می‌کنند شاعران
به موفقیت، به جایزه
اما خزان، پس از خزان،
می‌کَنَد برگ‌ها را از درختانِ غره
و اگر چیزی بمانَد
فقط زمزمه لطیف باران است
در اشعار
نه سرخوش، نه محزون

فقط صفایی نمی‌توان دید
و آن زمان که نور و سایه توامان
برای لحظه ای از یاد می‌برندمان،
غروب سرگرمِ تدارکِ معماهایی دیگر است.

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.