خودکشی‌های خیالین

خودکشی‌های خیالین


در قفل در کلیدی می‌چرخانند، به در می‌آورند
نامه‌های قدیمی ‌و به خوبی پنهان شده‌اشان را،
به آرامی ‌می‌خوانندشان، آنگاه می‌کِشند
پاهایشان را به روی زمین برای آخرین بار.

می‌گویند زندگی‌هاشان تراژدی بوده است.
خدا! خندهٔ سرشار از وحشت مردم،
و اشک‌ها، عرق، دلتنگیِ
آسمان‌ها، تنهاییِ چشم‌انداز.

در کنار پنجره می‌ایستند، خیره به
درختان، کودکان، تمام طبیعت،
به مرمرکارانی که تقلا می‌کنند،
به خورشیدی که می‌خواهد برای همیشه غروب کند.

– کار تمام است. اینجاست یادداشت
دقیقا کوتاه، ژرف، و آسان،
سرشار از بی‌تفاوتی و بخشش
برای هر آنکه می‌خواهد گریه کند و بخواندش.

آینه را نگاه می‌کنند، زمان را نگاه می‌کنند،
می‌پرسند که شاید دیوانگیست، یا اشتباهی.
نجوا می‌کنند: «دیگر کار تمام است.»؛
در اعماق وجودشان، البته، همه چیز را به فردا وا می‌گذارند.

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.