رویاها پیدا شدند

رویاها پیدا شدند


رویاها پیدا شدند

رویاهایی که زمانی گذاشتم
در جیب سوراخم

وقتی که شب
آن کلاغ بزرگ
پر کشید به سوی رودِ زلالِ نیک

آن شب
خفاش‌ها بلعیدند تمام ستارگان را
پروانه‌های سپید را
تنها به جا ماندند پروانه‌های سیاه

حقیقت آن وقت همچون ماه بود
غلتان بر صیقل آینه
برای چهار هفته

رویاها پیدا شدند

آن ترکه ضخیم بلوط.

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.