پدر

پدر


هرآنچه پایان یافته است، آرام به زندگی خود ادامه می‌دهد
بی سروصدا، چرا که دیگر به ناگهان
به بدی، به تنهایی، به  آنی
از دقیقه تا دقیقه‌ی دیگر نباید اتفاق بیافتد

پدرم هم‌چنین رفت، وقتی که رفت
چندبار هم در رویاهایم مرد، اما آهسته‌تر
جاودانگی زمانی نمی‌برد
و البته هنوز هم زندگی می‌کند، دورتر و کمی تار

پدرم دیگر چیزی نمی‌گوید، او حال و هوایی است
از واژه‌های قدیمی، واژه‌ی همگان
واژه‌ی رخسار و زانو (مخصوص خانواده‌ی ما) و زیبا

من هم می‌خواهم این چنین آرام بمیرم، شش، هفت باری
در رویاهای پسرم
تا به زندگی ادامه دهم.

درباره‌ی مودب میرعلایی

مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبان‌های باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سال‌های بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه می‌کند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.

یک یادداشت

  1. سلام
    با تشکر از سایت بسیار خوبتون و خسته نباشید برای تمام زحماتی که می کشید. شعر “پدر” از هرمان دکونینک و ترجمه مودب میرعلایی رو توی سایت پیدا کردم و خوندم. احساس کردم ترجمه یه اشکالاتی داره و روان نیست. چون می خوام این شعر رو به مناسبت سالگرد پدرم نقل قول کنم خواهش می کنم اگه ممکنه شعر زبان اصلی رو داشته باشم که طبعا اگر انگلیسی باشه بهتر می شه معنی شعر رو درک کرد. ممنونم از شما اگه به درخواست من جواب بدین.

    ارادتمند
    نیلوفر علیزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.