باران | فرانسیس پونژ

باران | فرانسیس پونژ


از اینجا که نگاه می‌کنم در حیاط به اندازه‌های گوناگون فرومی‌بارد. آن وسط پرده‌ای (تور) ناصاف را ماند، یکریز اما گاه آرام ریزدانه‌های سبک شاید قطره‌های نور، شدّتی نیست، چون قطعه‌ای فشرده از شهاب. نه‌چندان دور از دیوارهای سمت چپ و راست، قطره‌های سنگین‌تر جداجدا با صدای بیشتری می‌افتند. ازاینجا به قدرِ یک‌دانه گندم به چشم می‌آیند، جاهای دیگر اندازه یک نخود، و جایی تیلۀ مرمری. تقریباً از پشت پنجره‌ها بر ریل‌ها افقی می‌رود تا بایستد جایی شکل دانه آب‌نبات‌های گردِ چسبیده آویزان. به نسبت سطح داخلی سقف کوچک فلزی، پیش چشم‌هایم، روان می‌شود لایه نازکی با موج‌های کوچکش که از آبراهه‌های چندگانه و پست و بلندِ سطح سقف شکل می‌گیرد. از آبگذرهای پیوسته جایی که جاری است شاخابه‌ای باریک و در شیبی اندک، ناگاه فرومی افتد رشته باریک آب بر زمین و فرومی پاشد چون سوزن‌های درخشان هر سو شتک می‌زند.
هر یک از شکل‌هایش سرعتِ ویژه‌ای دارد، که با صدای خاصی همراه است. این‌ها هرکدام با شدّت و حدّتِ یک سازوکارِ پیچیده در تکاپوست. آن‌قدر دقیق و کامل که غیرقابل‌پیش‌بینی است. مثل ساعتی که شاه‌فنرش وزنِ توده‌ای از بخارِ درحالِ بارش است.
زنگ یکریز بارش عمودی بر زمین، شرشر ناودان‌ها، ضربه‌های سنج کوچک، درهم‌آمیخته و در همنوازی که نه یکنواخت است و نه فشرده، بازپژواک می‌شوند.
وقتی‌که شاه‌فنر از کوک می‌ماند، بعضی چرخ‌ها تا مدتی به گردش ادامه می‌دهند، آرام و آرامتر تا وقتی‌که ماشین یکسره می‌ایستد. پس اگر آفتاب دوباره پدیدار شود این همه ناپدید خواهد شد: آن سازوکار پت‌پت‌کنان محو می‌شود: باران باریده است.

درباره‌ی حسین مکی‌زاده

حسین مکی زاده تفتی. مترجم آثار تد هیوز، هرولد نورس، فرانسیس پونژ، آلن گینزبرگ، دیگر شاعران نسل بیت و .... که هیچ کدام از آثارش اجازه‌ی چاپ نیافته است. او شاعر و مترجمی کهنه‌کار است که سال‌ها در زمینه‌ی شعر جهان مشغول به تحقیق و ترجمه بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.