لوییس سرنودا | اگر آدمی می‌توانست…


 

اگر آدمی را یارای آن بود که بگوید چه مایه دوست می‌دارد
اگر آدمی می‌توانست عشق‌اش را برکشد به آسمان
چونان ابری در نور
چنان دیوارهایی که فرومی‌ریزند
به شاباشِ حقیقتی که در این میانه قد برافراشته است،
اگر آدمی می‌توانست سرنگون کند تنش را
تا فقط حقیقتِ عشق‌اش به جا بماند
حقیقتِ خویشتن‌اش
که نه شکوه است و نه بخت است و نه جاه
که عشق است و خواهش است
من بودم آن‌که تصورش می‌کرد،
کسی که با زبان و با چشمان و با دستان‌اش
حقیقتی مغفول را
فاش می‌گوید
در برابر آدمیان،
حقیقتِ عشقِ حقیقی‌اش را.

 

جز آزادی زندانی کسی بودن
آزادی دیگری نمی‌شناسم،
کسی که نمی‌توانم نامش را بی‌رعشه بشنوم
کسی که به خاطرش این وجود حقیر را از یاد می‌برم
کسی که روز و شب‌ام چنان‌است که او می‌خواهد
و تن و جانم در تن و جان‌اش شناور است،
چونان تخته‌پاره‌های گمشده
که به دریا فرو می‌روند و بالا می‌آیند
در عین رهایی، با آزادی عشق
با آزادی یگانه‌ای که سرفرازم می‌کند
با آزادی یگانه‌ای که برایش می‌میرم.

دلیلِ وجود منی تو
اگر نشناسم‌ات، زندگی نکرده‌ام
و اگر بمیرم بی‌شناختن‌ات،
نمی‌میرم
چراکه نزیسته‌ام.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.