اما چنین نخواهم کرد | امیلی دیکنسون

اما چنین نخواهم کرد | امیلی دیکنسون


آسمان‌ها نمی‌توانند رازشان را نگه دارند
به تپه‌ها می‌گویند
و تپه‌ها به باغ‌ها
و باغ‌ها به نرگس‌ها
پرنده‌ای که گذارش از آن طرف می‌افتد
همه را آهسته می‌شنود
اگر پرنده‌ی کوچک را رشوه‌ای دهم
کسی چه می‌داند شاید بگوید

اما چنین نمی‌کنم
ندانستن نیکوتر است
اگر تابستان اصل بود
برف دیگر چه جادویی داشت

بنابراین ای پدر، رازت را نگه دار
اگر حتی می‌توانستم بدانم
که این یاران فیروزه‌ای
در جهان نوساخته‌ات چه می‌کنند
نمی‌گفتم

درباره‌ی ضیا موحد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.