سنگ‌باران | ژوزه میگل سیلوا

سنگ‌باران | ژوزه میگل سیلوا


بیکارها، بنا به تعریف، هیچ چهره‌ای
ندارند. باید که مایه‌ی شرمساری باشد چهره‌ای
نداشتن. شاید برای همین باشد که خود را ز ما پنهان می‌کنند.
آن‌ها پنهان می‌شوند در خیابان‌ها، بر نیمکت‌های پارک‌ها،
در ایستگاه‌های اتوبوس‌ها. پنهان می‌شوند در نان تو،
در کیف پول تو، در اشعاری
بد نوشته یا در فیلم‌های واقع‌گرای بریتانیایی.
آن‌جایی که می‌دانند هیچ‌کس نمی‌تواند مزاحم آنها شود.
۲۰۰۵


درباره شاعر: متولد ۱۹۶۹ در شهر ساحلی ویلا نووا ده گایا در شمال پرتغال؛ دانشجوی انصرافی رشته فلسفه؛ مترجم آثاری از شکسپیر، ویرجینیا وولف، آیریس مرداک، آلیس مونرو و … به پرتغالی؛ انتشار نخستین دفتر شعر با عنوان «ناقوس شنی» در سال ۱۹۹۹؛ و تثبیت خود به‌عنوان یکی از شگفت‌انگیزترین استعدادهای جوان شعر آن کشور.

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.