یک میلیون کارگر جوان l کارل سندبرگ

یک میلیون کارگر جوان l کارل سندبرگ


یک میلیون کارگر جوان؛ راحت و قدرتمند، مثل جنازه افتاده‌اند حالا روی

علف‌ها و جاده‌ها

و یک میلیونِ دیگر هم حالا زیر خاک‌اند و جسم گندیده‌شان، سالیان بعد، می‌شود ریشه‌ی رُزهای خونی‌رنگ

بله، میلیون‌ها کارگر جوان یکی پس از دیگری سلاخی کردند و دستان خونی خود را هیچ، ندیدند

و وای، کار بزرگی بوده بی‌شک کُشتن ختم به رویش چیزی تازه و زیبا، زیرِ نورِ خورشید

اگر این میلیون‌ها می‌دانسته‌اند، چرا یکدگر را تکه‌تکه و لت‌و‌پار می‌کنند؟

نیش‌شان باز است قیصر و سزار… زنده‌اند! بر اتومبیل‌های صندلی‌چرم‌شان سوارند، زن‌ها و رُزهایشان را هم برای آسودگی دارند

صبحانه تخم مرغ‌های آب‌پز، کره‌ی تازه روی تُست می‌خورند

 زیر سقف‌های بلند عایق شده‌شان نشسته‌اند و اخبارِ جنگ می‌خوانند.

به خواب دیدم روح میلیون‌ها کارگر جوان از پیرهن‌های سرخ‌شان به پا خاسته و فریاد می‌زنند:

لعنت بر شاهان خنده‌رو، لعنت بر قیصر و سزار.


یک میلیون کارگر جوان l کارل سندبرگ

درباره‌ی باهار افسری

باهار افسری، شاعر، مترجم و‌ مدرس . متولد ۱۳۶۳ در شیراز . دانش‌آموخته‌ی رشته مترجمی و مطالعات ترجمه در مقاطع لیسانس و فوق‌لیسانس. موضوع پایان‌نامه ارشد وی «بررسی performabilty و Readability شش ترجمه فارسی نمایشنامه‌ی در انتظار گودو از منظر تئوری اسکوپوس» بوده است . او عضو انجمن صنفی مترجمان ایران است و دبیر بخش شعر جهان نشریه ادبی مایا بوده است و با نشریاتی همچون نیویورکر فارسی، نوشتا، شبکه‌ آفتاب، تاک، همکاری داشته و از وی آثاری در چند آنتالوژی از جمله «این روشنای نزدیک » به چاپ رسیده است. ترجمه یک مجموعه داستان به نام "هر چیزی ممکن است" نوشته ی الیزابت استراوت از وی توسط نشر نفیر منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.