چهار باد | ادیت سودرگران

چهار باد | ادیت سودرگران


هیچ پرنده‌ی ر‌ه‌گم‌کرده‌ای را گذارش به خلوت پنهان من نیست،
نه‌ پرستوی سیاهی که حامل آرزو ست،
نه‌ مرغ دریاییِ سپیدی که نوید طوفان دارد…
در پناه صخره‌ها درنده‌خوئی من به کمین ایستاده،
تا به پرواز درآید به کوچکترین نجوا، با نزدیک‌شدن گام‌ها…
خاموش و آبی‌ست دنیای من، خجسته…
دری به هر چهار باد دارم.
دری زرین به شرق ــ برای عشق که هرگز نمی‌‌آید.
دری دارم برای روز و دری دیگر برای غم،
دری دارم برای مرگ ــ آن‌ در همیشه باز است.


درباره‌ی شیرین تولایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.