■ اشاره: در این سالهای برق و باد، سالیانِ تولید و مصرفِ برقآسا، عدهای از اندیشهوران ایرانی از نارساییهای زبان فارسی مینویسند و دغدغهی گسترش و گشایشی در آن دارند. جد و جهد درازآهنگ و عاشقانهای در این امر داشته و نتایجی نیز گرفتهاند؛ خیرش به زیستجهانِ ایرانی رسیده و غبارش بر چهره و موی آنان درنشسته است. باری، در این میانه عدّهای که معلوم نیست صلاحیت فتاوی و صدور احکام خود را از کجا گرفتهاند، تا فرصتی پیش میآید، بر کوتاهترین دیوار ممکن آوار شده و اکتشافاتِ خود را از ناتوانی و اختهگیِ این زبان در بوق و کرنا میکنند؛ عدهای که گاه خود به جهلِ خود در مواجهه با گسترهی این زبان اقرار کردهاند. از طرفی، کم نیستند مؤلفان و مترجمانی که ژرفا و آفاقِ زبان فارسی را ــ در خوشبینانهترین حالت ــ به پهنه و قوارهی عمر و استدراکِ خود خلاصه کردهاند و بر آن اساس فتوای لاعلاجی و ناتوانیاش را بارها ابلاغ کردهاند. الغرض، یکی از اشاراتِ رایج ایشان دربارهی ناتوانیِ زبان فارسی در ارائهی برابرنهاده برای رنگها در زبانهای دیگر است. مقالهی مختصرِ زیر از زندهنام ایرج افشار اشارتیست به گسترهی فراخِ رنگها در این زبان؛ رهاوردِ کوششیست فروتنانه در پیشگاه آنانکه چشم به آفاقِ این زبان دوختهاند؛ متنی که برای عموم مترجمان نیز کارآیند و مفید است.
■ نویسنده: ایرج افشار
مقالهی دلپذیر «بررسی رنگ واژهها در زبان فارسی» نوشتهی آقای مهرزاد منصوری که در شمارهی ۱ و ۲ سال سیزدهم مجلهی زبانشناسی (۱۳۷۵ هـ.ش) چاپ شده و در آذر ۱۳۷۷ هـ.ش انتشار یافته است مرا بر این انگیزه آورد تا به یادداشتهای فراموش شدهی چهلساله بنگرم و سرانجامی به آن بدهم.
من هیچگونه تأمل و بصیرتی در زمینههای زبانشناسی ندارم و پیادهی پیادهام. پس کوششم در گردآوری مصطلحات مربوط به رنگها لغتشناسی نبوده است. واژهها و اطلاعات مربوط به رنگ در زبان فارسی را به مناسبت آن گرد کرده بودم که یکی از موازین و قواعد کاغذشناسی در نسخههای خطی ذکر رنگ کاغذ آنهاست. فهرستنگاران مقید و ملزم به تعیین نوع رنگ کاغذ میباشند و هر کس به ظن و سلیقهی خود در تشخیص رنگهای گونهگون کاغذها، نامهایی را که با آنها آشنایی داشته است آورده. «عرضنویسان» قدیم هم در پشت نسخههای خطی بر همین راه رفتهاند. به طور مثال نخودی، نباتی، کاهی، شکری، رنگهای نزدیک به هم است و فهرستنگار به مشابهت یکی از آنها را برای تعیین رنگ کاغذ برمیگرفت.
شمار رنگواژههایی که من گرد آوردهام از یکصد و هفتاد درگذشته است و چند تا از آن میان واژههایی است که رنگهای درهم و طرحواره را مشخص میسازد، مانند ابری، ابلق، گل باقلایی، … . شمار رنگهای مذکور در مقالهی آقای منصوری یکصد و هجده است که اگر رنگهای مکرر یعنی آنها را که با وصف حالات رنگ (سیر، روشن، باز و …) همراه است از آن تعداد برگیریم شمار رنگهای اصلی آن مقاله شصت و سه است. مأخذ عمدهی من در تهیهی صورت رنگها عبارت بوده است از آن چه در افواه سایر است (مخصوصاً نزد رنگرزها و قالیبافها) و البته مقداری هم آنهاست که در متون زبان فارسی و نسخههای خطی دیدهام. پیش از آن که نام رنگها و طبقهبندیهای آنها را بیاورم، یادداشتهایی را میآورم که مربوط به شناسایی منابع مربوط به رنگشناسی است و میتواند مکمّل مقالهی آقای منصوری باشد.
منابع تحقیق
مهمترین تحقیق به زبان عربی مقالهی «الالوان و الاصباغ» نوشتهی احمد تیموربک مصری است که در الموسوعة التمیوریة من کنوزالعرب فی اللغة و الفن و الادب (با مقدمهی عباس محمودالعقاد) به چاپ رسیده است (قاهره، ۱۹۶۱ م).
مهمترین پژوهش برای رنگ در فرهنگ ایرانی مقالهی color مندرج در دایرةالمعارف ایرانیکا است که در دو بخش به قلم آن ماری شیمل و پ. پ. سوچک نگارش یافته. بخش اول به موضوع نماد رنگ در ادبیات فارسی اختصاص دارد و بخش دوم مربوط است به کاربرد و اهمیت رنگ در هنر ایرانی. از نوشتههای ایرانیان به مقالهی خانم مریم میراحمدی به عنوان «رنگ در تاریخ ایران» مندرج در مجلهی مطالعات تاریخی، سال اول (۱۳۶۸ هـ.ش)، شمارهی اول، ص ۱۱۵-۱۴۴، نیز مراجعه شود.
ذکر رنگها را آسانتر از هر جا در رسائل و کتابهای خاص جواهر (به طور مثال عرایس الجواهر، تألیف ابوالقاسم کاشانی، قرن هفتم)، در متون مربوط به صناعات (به طور مثال بیانالصناعات، تألیف حبیش تفلیسی، قرن ششم) و همچنین در مصادر مرتبط با کاغذ و تذهیب ــ که مجموعهای از آنها را آقای نجیب مایل هروی به نام کتابآرایی در تمدن اسلامی گرد آورده است ــ میتوان دید.
جز آنها رسائل خطی مذکور در ذیل برای رنگشناسی از مآخذ اصلی توانند بود:
ــ خواص رنگ به گفتهی افلاطون (کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، ش ۴۵۰۳).
ــ راحةالفردوس، تألیف ۱۱۶۹، نوشتهی عزیزالله محمّد مرادبک (کتابخانهی مجلس سنا، ش ۱۵۷/۲).
ــ رنگرزی (کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، ش ۴۳۶۶/۱۷ و ۸۸۸۷).
ــ [زینت و لباس]، تألیف قاضی اختیارتونی که معرفی آن به قلم دکتر محمود فاضل یزدی در مجلهی مشکوة، ش ۳۹ (تابستان ۱۳۷۲ هـ ش)، ص ۱۷۹، آمده است.
ــ «شرایط صباغان» در دیوان کاشف اصفهانی، ص ۸۵ (کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۹۳۴)
ــ قلع آثار (کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، ش ۸۲۴۶/۸).
ــ گلزار صفا (فهرست نسخههای خطی فارسی، تألیف احمد منزوی، ص ۱۹۱۵).
ــ مجموعةالصنایع (کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۷۷۵).
ــ معرفة الالوان (ص ۲۴-۲۵ مجموعهی اصغر مهدوی، ش ۲۸۲، نشریهی نسخههای خطی، ۱۰۶/۲).
فهرست نام رنگها
(* نشانهی آن است که در جدول تنظیمی آقای منصوری ذکر آن آمده است)
آبگینهای | بادامی |
چند توضیح
در نامگذاری رنگها کلمهی «شوکولاتی» و «پرتقالی» مأخوذ از لفظ فرنگی است. جز آن بعضی رنگ واژههای اروپایی هم عیناً به زبان فارسی وارد شده است که من در جدولم نیاوردهام مانند «بژ» (beige)، کرم (crème)، سیکلمه (مأخوذ از نام گل cyclemen)، کاکائویی.
مراتب و درجاتی را که هر یک از رنگها از کمرنگ تا پررنگ میتواند داشته باشد در جدول خود نیاوردهام، ولی در جدول آقای منصوری آمده است. در این باره رنگها با اصطلاحات مختلفی شناسانده میشوند که عمدتاً عبارت است از:
آرام – باز- براق – بیرنگ – پررنگ – پریده – تابیده – تاریک – تند – تیره – تیل – چرک – خودرنگ – روشن – سوخته – سیر- شفاف – کمرنگ – کدر- گرفته – مات – مرده – ملایم.
در بعضی از گویشها و در زبان دامداران مصطلاحات خاص برای شناساندن رنگ و طرح چارپایان و مرغان هست که میباید گردآوری شود و من در پی آنها نرفتهام.
انتساب رنگها و طبقهبندی آنها
الف. رنگهای اصلی: آبی – بنفش (بنفش منتسب بدان شده) – بور – زرد – سبز – سفید – سیاه – قرمز (سرخ) – قهوهای – کبود.
ب. رنگهای منتسب به عناصر طبیعی: آبی – آتشی – آسمانی – آفتاب غروبی – آفتابی – ابری – خاکی – خاکستری – دودی – سایه کوهی – شفقی – مهتابی.
پ. رنگهای منتسب به جانوران: زاغ – گرگ و میش – شتری – طاووسی – فیلی – موشی.
ت. رنگهای منتسب به درختان: صندلی.
ث. رنگهای منتسب به میوهها: آلبالویی – اناری – بادامی – بلوطی – پرتقالی – پستهای – پوست پستهای – جوزی – خرمایی – زرشکی – زیتونی – سماقی – سنجدی – عنابی – فستقی – فندقی – کاکائویی – گردویی – لیمویی – نارنجی.
ج. رنگهای منتسب به سبزیها: بادنجانی – پوستپیازی – جو گندمی – چمنی – روناسی – زیرهای – کاهی – گندمی.
چ. رنگهای منتسب به بقولات: گل باقلایی – ماشی – نخودی.
ح. رنگهای منتسب به گلها: ارغوانی – بنفسجی – بیدمشکی – پشتگلی – سوسنی – گل اناری – گل خاری – گلی – نرگسی – نیلوفری.
خ. رنگهای منتسب به سنگها و کانیها: اُخرایی – الماسی – بیجادهای – جیوهای – زبرجدی – زرنیخی – زمردی – شنگرفی – صدفی – عقیقی – فیروزهای – قیری – کهربایی – لاجوردی – لعلی – مرمری – نیلی – یاقوتی – یشمی.
د. رنگهای منتسب به فلزات: برنجی – پولادی – سربی – طلایی – فولادی – قلعی – مسی – نقرهای.
ذ. رنگهای منتسب به اشیا: آبگینهای – آجری – اکلیلی – بلوری – سپیدابی – سربازی (لباس) – سرخابی – سرمهای – شلهای – شمعی – کتانی – مدادی.
ر. رنگهای منتسب به ساختههای خوردنی: اردهای – سرکهای – شرابی – شربتی – شکری – شکلاتی – شیرچایی – شیرشکری – شیرهای – شیری – قهوهای – لبویی – نباتی.
ز. رنگهای منتسب به ادویه: حنایی – خردلی – دارچینی – زردچوبهای – زعفرانی – زیرهای – عودی – فلفلنمکی – کافوری – مشکی – نسواری.
ژ. رنگهای منتسب به اجزای بدن: استخوانی – جگری – چهرهای – خونی – صورتی – عاجی.
س. رنگهای منتسب به متفرقات: تریاکی – توسی – تنباکویی – چینی – دوغی – زغالی – زنگاری – سیلویی – شبقی – کبریتی – لاکی – میشی.
طبقه بندی درجاتی
طبقهبندی دیگری که میباید در نظر داشت تقسیم رنگها بر حسب تمایل آنها به رنگ اصلیست، به طور مثال:
آبیها: آبگینهای – آسمانی – توسی – جیوهای – فیروزهای – لاجوردی – نیلی.
بنفشها: بادنجانی – دودی – کبود.
زردها: خردلی – زردچوبهای – زعفرانی – طلایی.
سبزها: پستهای – چمنی – زبرجدی – زمردی – زیتونی.
سرخها: آتشی – آلبالویی – اُخرایی – جگری.
سفیدها: استخوانی – شربتی – شیری – صدفی – عاجی.
سیاهها: دودی – زاغ – زغالی – سورمهای – قیری.
قهوهای: اردهای – بلوطی – تریاکی – خرمایی – شتری – فندقی.
پینوشت:
۱. البته نوعی شراب نامرغوب با نام «قهوه» در متون داروشناسی کهن یاد شده که ممکن است با نام «قهوهخانه» ارتباط داشته باشد امّا با نام این رنگ گمان نمیرود که مرتبط بوده باشد.
منبع مقاله :
به نقل از مجلهی زبانشناسی، سال چهاردهم، شمارهی اول و دوم، ۱۳۷۸هـ.ش، ص ۲ – ۹
عالی
بسیار کامل و جامع، سپاسگزارم
عاالى بود. تحقيق و بررسى شما بسيار ارزشمند است. منتظر ساير كارهاى شما هستيم.
عاشق رنگهای چس مرغی و گه مرغی شدم.