ای مرگ، تکانم بده تا بخوابم

ای مرگ، تکانم بده تا بخوابم


ای مرگ، تکانم بده تا بخوابم،

آرامش مطلق بیاور برایم،

بگذار روح بیگناه خسته من

بیرون رود از سینه بیمناکم.

به صدا درآ، تو ناقوس عزا؛

طنین بیفکن آوای حزینم را؛

بگذار نوای تو، خبر دهد مرگ مرا.

مرگ است که قرعه می کشد؛

هیچ علاجی نیست برای این درد.

 

چه کسی می تواند بیان کند دردهایم را؟

امان که چه پر قدرت اند آنها؛

ناله ام به عذاب نمی اندازد این قدرت را

زندگی من می بایست می کشید به درازا.

به صدا درآ، تو ناقوس عزا؛

طنین بیفکن آوای حزینم را؛

بگذار نوای تو، خبر دهد مرگ مرا.

مرگ است که قرعه می کشد؛

هیچ علاجی نیست برای این درد.

 

تنها در زندان با تمام قوا

انتظار می کشم سرنوشتم را.

وای ببین این تقدیر بیرحم را که من

باید بچشم طعم این مصیبت را!

به صدا درآ، تو ناقوس عزا؛

طنین بیفکن آوای حزینم را؛

بگذار نوای تو، خبر دهد مرگ مرا.

مرگ است که قرعه می کشد؛

هیچ علاجی نیست برای این درد.

 

بدرود، لذت های دیروزم.

سلام، ای دردهای امروزم.

حس می کنم چنان سنگین اند شکنجه ها

که این زندگی دیگر نمی تواند بماند پا بر جا.

به صدا درآ، تو ناقوس عزا؛

طنین بیفکن آوای حزینم را؛

بگذار نوای تو، خبر دهد مرگ مرا.

مرگ است که قرعه می کشد؛

هیچ علاجی نیست برای این درد.

 

 

شعری که مشهور است آخرین سروده ان بولین قبل از اعدام بوده است. ان بولین (۳۶-۱۵۰۷) دومین همسر هنری هشتم بود که در سال ۱۵۳۶، سه سال پس از آنکه تاج ملکه انگلستان را به سر گذاشت، به اتهام روابط نامشروع، زنا با محارم و خیانت به میهن اعدام شد. اعدام او یکی از نقاط قابل توجه در آغاز موج اصلاحات در انگلستان بود…

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.