بهار | فرناندو پسوآ

بهار | فرناندو پسوآ


بهار که بازمی‌گردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم می‌خواست باور کنم بهار هم یک انسان است
به این امید که بیاید وُ برایم اشکی بریزد
وقتی می‌بیند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گل‌ها و برگ‌های سبز هم دوباره بازنمی‌گردند
گل‌های دیگری می‌آیند وُ برگ‌های سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره بازنمی‌گردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمی‌شود
چرا که هر چیزی واقعی است.
‌‌
‌‌
‌‌

بهار | فرناندو پسوآ

 

درباره‌ی حسین منصوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.