کلوزاپ

کلوزاپ


زن، آن‌شب گريست، نه برای آن‌که مرد بشنود.
به خاطر گريه‌اش نبود که مرد بيدار شد.
صداهای ديگری هم بودند. “اون خيلی واضح بود.”
و اين شرم نيمه‌بيدار، بی هيچ ردی از اشک‌های هر روز.
و هنوز، زن شب‌ها می‌کوشد تا صدای هق‌هق را خاموش کند.
می‌گريد، نه برای اين‌که مرد بشنود.
و همه‌ی آن‌شب‌های ديگر:
خيلی نزديک دراز می‌کشيد،
مرد فقط از شوخی نسيم بو‌ می‌برد،
و از شاخه‌ای که روی سقف گير کرده‌بود. “اون خيلی واضح بود.”
بيرون، ظلمات، در مدارش می‌چرخيد
بی‌باد، بی قاب پنجره، بی غژ و غژ بلوط
مرد گفت: «زن داره گريه می‌کنه، نه واسه ‌اين‌که تو بشنوی؛»
لمس‌ناپذيرند، آن عزيزان ملموس
بس نزديک، آن‌ها بسته‌اند
و بس دور، برای رسيدن و نوازش پهنای شانه‌‌ای لرزان. “اون خيلی واضحه”.
و مرد در نيافت. به خاطر شرم،
به خاطر هراس از تاراج لطافت اشک‌هايی که می‌گفتند:
“برو بخواب، چيزی که بيدارت کرد اين‌جا نيست.”
بيرون باد بود، بی‌تفاوت، شفاف.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.