بزرگ و قوی

بزرگ و قوی


«ای، يه چيکه خون» اين‌طور گفت
اون بزرگ و قوی بود، خيلی قوی.
اين باهاس مال بی‌حالی باشه
«يه چيکه خون» اين‌طور گفت و بعد راه افتاد که دستاشو بشوره
حالا يه چيزايی هست که نمی‌شه بشوری
ولی اون می‌تونست، آخه خيلی قوی بود.
آرنجش می‌سوخت، دستاشو گره می‌کرد
وقتی حرف می‌زد، حرف بقيه رو قورت می‌داد
چشاش گيج گيجی می‌رفتن، مورچه‌های راديو تو گوشاش سينه‌خيز می‌کردن
«يه چيکه خون»، آقاهه اينو گفت و يه‌هو حرفش فکر و ذکر همه شد

اون بود که کارتاژو فتح کرد
عينهو نقشه‌ی جنگای الکی بی‌گناه بود
پاک عين کت و کول يه خائن
عين وجدان يه تفنگ
مثه دستايي که کشتارگاهو می‌گردونن
عينهو شاه مورچه‌ها
و ناخالصی نداشت
درست مثل نطفه‌ی چنگيز خان
آره، پاک بود مثه ميکروب سياه‌زخم
يا ماتحت لخت مرگ
همه سرشونو خم کردن
باند زخم بهش تعظيم می‌کرد
و يکی
فقط يه چيکه خون رو زمين گريه کرده بود.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.