يک شنبه وقتی باران می آيد و تو تنهايی
در جهان را باز می کنی و دزدی نمی آيد
هيچ مست و دشمنی هم به در نمی کوبند…
يک شنبه وقتی باران می آيد و تو متروکی
و نه می توانی بدون جماعت زندگی کنی
و نه با آنها.
يک شنبه وقتی باران می آيد و تو مال خودت هستی
فکر حرف زدن با خودت را نکن.
فرشته ای هست که فقط همه آنچه اين بالا هست را می داند
و ديوی هست که فقط همه آنچه اين پايين هست را می شناسد.
کتابی در توقيف است، شعری آزاد می شود.