عیدیهای امسال
کنار هم
نزدیک بالشام.…
میان
مسافر
دهان ها
تاریخ
خون سازندگان اهرام
آمیخته به دود کورههای آشویتس
(غذای شیرها در اعصار نخستین).
قارچهای …
با من حرف بزن
سرزمین مرگ
در ساختمانی با اسکلت سفید
مقامات بر کاغذ مینویسند:
همهچیز امن و امان است.…
گم گشته
خنجر نقره ای
خنجر نقرهای تو بودی
خنجر نقرهای!
آنکه دست مرا به سخره گرفت اما
تو …
سیب
سیب میخوری، سراپا برهنه
و سیب، سیب است، سخاوت طبیعت
یک سو سرخ و …
ترانه
زیباترین زنان بود
گیسوانش را شانه میکرد، همهی موهای آشکارش را
قوز میکرد وقتی …
دو چیز
ای یار!
گناهانت را با اشکهایت پاک نکن،
که گناه، برکت است.
رنگهای ابدی …
بهار آمده
تا شیرینیپزی کنار آپارتمانم
قدم میزنم.
تازه دارند تستها را با پنیر
از تنور …
عشق
منشا سنگها را میشناسم
سنگهای رسوبی بیرون از آب و
سنگهای شفاف به سعی …
پنجاه و سوم: عروس سیاه پوست
پدر
تنها، روی پاهای خودم
میایستم بر مزار پدرم
میلرزم تا بگویم:
در انبار بازه …