روزی چند پس از زایش کودک، زیبایی زن تغییر کرده است.
چهرهی اغلب روی …
صندوق چوبی | فرانسیس پونژ
در نیمه راه بین قفسه۱ و سرداب۲ زبان فرانسه صندوق چوبی۳ را دارد، صندوق …
ادامهی مطلبجدال | کرول ان دافی
اما بعد از جدال ما،
اتاق لرزید و فرو افتاد روی زانوانش،
هوا جریحهدار، …
دست | کرول ان دافی
تو که نیستی، وقت قدم زدن دست باد را میگیرم،
دستان نامرئی و خیالی …
گلایهی خیابانخواب | آلن گینزبرگ
رفیق، منو ببخش، هیچ نمیخواستم، گند بزنم به اعصاب مبارکت
اما راستش من از …
آفتابغروب | آلن گینزبرگ
انبوهی از دود کدر
و فولادهای اسقاطی
احاطهام کردهاند در این قطار،
ذهنام در …
مرگ فقرا | شارل بودلر
مرگ است که تسکین میدهد
افسوس! مرگ، امکانِ زندگیست
غایتِ زندگیست و تنها امید…
صدف | فرانسیس پونژ
صدف به درشتی سنگریزهای نسبتاً بزرگ، زیرتر است، رنگاش کمتر یکدست، سپید درخشان است. …
ادامهی مطلبدر انبوه مه، درختان به تطاول خویش | فرانسیس پونژ
میان مهی که درختان را فروگرفته، برگهایشان میریزد. برگهایی که جمع شدهاند از اکسیدهشدن …
ادامهی مطلبراه | نادی ایگیا
شمع، آتش، سیگار | فرانسیس پونژ
برای تَمَر | یهودا آمیخای
جراحت | دافنه گوتلیب
یک تکه گوشت | فرانسیس پونژ
هر تکه گوشتی یک کارخانهست، به نرمکردن و فشردهسازی خون.
لولهوار، کورههايی مشتعل، انبارههايی …
ادامهی مطلبنه دیگر | هیلدا دولیتل
دیگر نوازشت نمیکند باد دیگر نوازشت نمیکند باران. دیگر سوسوی تو را در برف…
ادامهی مطلبنه آسمان نه زمین | اُکتاویو پاز
به دور از آسمان
به دور از نور و تيغهاش
به دور از ديوارهاى …