ناپیدایی | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها در پاییز یا در بهار چه فرقی میکند؟ در جوانی یا پیری چه … ادامهی مطلب
از دستانت | گونار اکلوف محسن عمادی شعرهاهمچون زنانی که برمیگردند کوزه به سر، کوزه به دوش از غیبت کنار چشمه… ادامهی مطلب
آگهی مرگ | گونار اکلوف محسن عمادی شعرهاآگهی من در روز عزای من: بگذار بهخواب رویم هر کدام تنها کنار هم.… ادامهی مطلب
شراب نگاهت | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها چشمانت شعلهورند از شراب سرخ: چگونه بنشانم این شعلهها را؟ – تنها با … ادامهی مطلب
غیاب | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها نه آفتاب بود، نه ماه و نه ستاره که به من نور بخشیدند… ادامهی مطلب
بس است! | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها تا کی، بیدارم میداری ای فرشته بدین افکار؟ چند بار دیگر از خواب … ادامهی مطلب
حیرانی | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها حیران مباش، حیران مباش از تصویری که میبینی: از لبهایی که خود را … ادامهی مطلب
دشوار و ناممکن | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها رنج دشوار است و رنج بی عشق دشوار و عشق بی رنج ناممکن … ادامهی مطلب
با مرگ | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها میلاد ساده است خودت میشوی. مرگ ساده است: دیگر خودت نیستی. میشود کاملن … ادامهی مطلب
خاطرات من | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها به ضمیرم میخوانمات از گور فرا میخوانمات! یکروز زدودی از من خاطراتم را … ادامهی مطلب
کاریترین زخم | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها گلولهای قالب ریختهام برایت تا به تو در قلبام شلیک کنم گلولهای سنگی… ادامهی مطلب
جراح | گونار اکلوف محسن عمادی شعرها عشق یک جراح است میتواند جسمت را چون چاقوی جراحی ببرد میتواند دلت … ادامهی مطلب
قطعه | فلیکس سوآرز بهنام اسفهبد شعرهاایوان متروک را باد فرا میگیرد.پوست را میشکافد خشخشِ برگهای مرده.من آنجایم، … ادامهی مطلب
مترجم | کِوِن پروفر اکرم پدرامنیا شعرها «شعر در ترجمه به جسد مردهی بیگانهای میماند که امواج به ساحل ما … ادامهی مطلب
لوییس سرنودا | اگر آدمی میتوانست… محسن عمادی شعرها, فیلمها, پادکستها اگر آدمی را یارای آن بود که بگوید چه مایه دوست میدارد… ادامهی مطلب
جنایت در غرناطه رخ داد آنتونیو ماچادو محسن عمادی شعرها, پادکستها برای: فدریکو گارسیا لورکا ۱ جنایتاو را دیدند قدمزنان در میان تفنگها از … ادامهی مطلب