همین چند وقت پیش بود،
دم صبح،
پرنده های سیاه روی سیم تلفن منتظر …
ادامهی مطلبمی خواهم برای کسی بخوانم،
پیشش بنشینم با او بمانم.
روی پایم به خوابش …
دلم می خواهد یک بار دیگر به آنجا بروم،
به «آم کلاینن رینگ» (*)…
چیزهای بیربط را برمیدارد ـــ
سنگی، سفالِ شکستهای،
دو چوبکبریتِ سوخته،
میخِ زنگزدهی دیوارِ …
ادامهی مطلبزلفانت بی یاسمن، رخسارهات آینه است.
ابری خرامان خرامان میگذرد
آن هنگام که میخندی، دنیا با تو میخندد؛
آن هنگام که اشک میریزی امّا، …