این قطعه یکی از زیباترین تمهیدات فرانسیس پونژ را به رخ میکشد. فراخوان و پیشنهادی از طرف پونژ برای دریافتن و درک شاعرانهی اشیاء به شیوهی او. پونژ سه موضوع / شیء/ گزینه را پیش میکشد. ما منتظریم تا نتیجهی گشودگی شاعرانه شیء را ببینیم. پونژ با وصف ویژهی خویش اولی را کنار میگذارد. وصفی که برای مخاطبِ پیگیر بیشتر به ایجاد یک دغدغه برای دنبالکردن شبیه است. سپس با توصیف حسی از گوشتهراسیاش از ما میخواهد ناگفتههایش را در …
یادداشتهایی برای یک پرنده | فرانسیس پونژ
L’oiseau. پرنده. Les oiseaux. پرندگان. به احتمال زیاد ما از زمانیکه هواپیما را ساختیم پرندگان را بهتر شناختیم. واژه OISEAU تمام حروف صدادار را دارد. بسیار خوب. میپذیرم. اما به جای S به عنوان یگانه حرف صامت، من حرف L از واژه l’aile بال را ترجیح میدادم: OILEAU. یا حرف V از استخوان سینه، V از بالهای گسترده، V از توجه Avis: OIVEAU. محاورهایِ Zozio است۱. میتوانم آشکارا ببینم که S نمود نیمرخ پرندهای نشسته را دارد. و در دو …
زنبور | فرانسیس پونژ
برای ژان-پل سارتر و سیمون دو بوار یک پردهبالِ چابکپرواز، راهراه ببرگونه ـ گربهای در ظاهر، در عمل با حجم بدنی بزرگتر از مگس اگرچه با بالهایی نسبتاً کوتاهتر پُرجنبوجوش و بیشک کمی کُندتر. بیتوقف در جنبش است زنبور با سرعتی که لازمهی یک پرواز در محیط فوق بحرانی است (مثلاً نچسبیدن به کاغذ حشرهکش یا عسل). انگار در وضعیت بحران دائمی زندگی میکند، بحرانی که تعبیر خطرناکیِ اوست. نوعی شوریدگی یا بیخردی ـ که برای چنان …
بر کنارههای لوآر | فرانسیس پونژ
رون. ۲۴ مه ۱۹۴۱ ازین پس، شاید هیچچیز مرا از رای خود برنگرداند: هرگز موضوع مطالعهام را قربانی نمیکنم تا چرخشهای زبانیِ کشفشده در سوژه را بیافزایم، و نه در شعری به تلفیق پارههای چنین کشفیاتی دست خواهم زد. همواره بازگشت به خود شیء، به کیفیت بکرش، تفاوت۱اش: بهویژه تفاوتش با آنچه من (بلافاصله بعد) دربارهاش نوشتهام. کاش اثر من یکی از راستگریهای پیوستهی بیان و ابراز از جانب شیء بکر باشد (بی هیچ نگرانی پیشینی۲ از فرم بیان). بنابراین برای …
بگذار جهان باز زاده شود | فرانسیس پونژ
جامعه، فرد، طبیعت، هر سه آشوباند (گردابوار و آشوب) ۱. جامعه، کندوی آشوب است: اردوی تجمیع، کورهی مُردهسوزی، اتاق گاز، زندان، سردخانه. ۲. فرد (آدمی) رقّت شدّت-آشوب است (جیاکومتتی). ۳. طبیعت (جهان بیرون) مادهی ضخیم آشوب است. آشوب گذشته و آینده، از گور و سرآغاز، از تجزیه جسدها و کرمها (در غلاف انرژی) طبیعت است: آشوب-پرورده. آری بیا در این غوطه بزنیم [چه خود بداند یا نه، هر فرد، هرشخصی به گونهای مقدر به او باز میگردد (با زندگی، با …
شاعر کلمهی بنیادی را بیان میکند
شاعر کلمهی بنیادی را بیان میکند و هستنده از طریق این نامگذاری آنگونه که هست معرفی میشود. بنابراین هستنده همچون هستنده شناخته میشود. شعر بنای هستی از طریق کلمه است. هیدگر | تفسیر شعر هولدرلین اگر اشیا همین بودی که پیداست کلام مصطفا کی آمدی راست که با حق سرور دین گفت: «الهی به من بنمای اشیا را کما هی» عطار در این دنیای پوچی و انقلاب، تخریب و بازآفرینی ارزشها که فرد همزمان حس میکند به نهایتها …