کسی اینجا نیست و بدن میگوید: هر آنچه گفته شده ناگفتنیست. اما هیچکس به خوبی یک بدن نیست و آنچه بدن میگوید هیچکس نمیشنود جز تو. شب و دانهی برف. تکرارِ یک قتل لابلای درختها. قلم بر زمین میلغزد: دیگر نمیداند چه پیش خواهد آمد، و دستی که او را نگاه میدارد ناپدید شده است. با این حال مینویسد. مینویسد: در آغاز میان درختها، بدنی برای قدمزدن آمد از دل شب. مینویسد: سپیدی بدن رنگ زمین است. این زمین است. …
آناکرئون، زادهی تئوس
آناکرئون [۴۸۸-۵۸۲ قبل از میلاد] از معروفترین شاعران شعر غنایی Lyric یوانان باستان. زاده شده در تئوس Teos آسیای صغیر، قرن ششم قبل از میلاد و در دورانی که تمدن ایونی به سستی و انحطاط گرائیده بود. فاتحان پارسی وی را به تبعید مجبور ساختند. در ساموس و در دربار پولوکراتس جبار موسیقی نواخت و شعر خواند و پس از سقوط وی به آتن رفت و خاندان پریکلس حضورش را گرامی داشتند. بیش از آن که شاعری درباری باشد شاعر …
نوشانوش | آناکرئون
خاک حاصلخیز باران را نوشیده است درخت رسته و از سینهی خاک مینوشد دریا هوا را و آفتاب دریا را و ماه از آفتاب مینوشد من چرا تشنگیام را به جرعه جامی فرو ننشانم؟
نبرد | آناکرئون
آذین کنید صحن و سرای را دامندامن گل و ریحان بریزید و باده پیش آرید مرا بستری بیارایید شایسته نبرد تنبهتن با عشق!
چه سبز شکفتند | هوراس
چه سبز شکفتند درختان و برفها رفتند و چمنزار غرق در ژاله باز میروید نهر بر بستر خویش جاریست و خاک از پی تغییر خویش میپوید هراس خویش زدودند پریان افسونگر عریان به بیشهزار به رقص و بازی لیک زمان شتابنده در آغازین دم سال مرا میگوید: «هان.. تو برای جاودانگی زاده نشدهای» جویبار از پی برفابها، پیش پای بهار آنگاه تابستان استوار میرسد از راه وانگه خزان طلایی با سیبهای فراوان و بازگشت به زمستان، شبهای برفی و خواب. …
کلمهها | آلن گینزبرگ
چشم را خیره میکند تیغ آفتاب پژواک پریان پرده آسمان را میدرد بوق تاکسیها در خیابان منعکس میشود بوق خراب ماشینها صدای بزغاله میدهد آسمان با کلمهها پوشیده شده ست روز با کلمهها پوشیده شده ست شب با کلمهها پوشیده شده ست خدا با کلمهها پوشیده شده ست آگاهی با کلمهها پوشیده شده ست ذهن با کلمهها پوشیده شده ست مرگ و زندگی با کلمهها پوشیده ست کلمهها با کلمهها پوشیدهاند عشاق با کلمهها پوشیده شدهاند قتلها با کلمهها پوشیده …
کهنسالی برمیخیزد | تد هیوز
خاکسترهای خویش را و زغالها و چوبهای نیمسوخته را به هم می زند چشمی غبار می شود و می ریزد نیمه گدازان و سخت دوباره ژرف میکاود پندارهایی را که به اولین لمس ِ توجه فرومیافتند پرتو نوری بر پنجره، چقدر منظم و یکدست چه تند مثل همیشه، قابِ پنجره چون چوببستی در فضا تا چشمها قراری گیرند تکیهگاهی برای تن، تن به شکل عادت معمول جنبشی کوتاه در هوای خاکستری کرخت مانده از یادِ حادثهای محو زنده از پس …
سقوط روم | وستون هیو اودن
به پای موج شکنها خیزاب میکوبد در دشت متروکه باران شلاقکش بر ارابهای تنها یاغیان در غارها انبوه. شبجامههایشان چه بلند مالگیرانِ رسمی دولت پی تعقیبِ فراریانِ مالیات در فاضلابهای شهر به کنکاش. رازآیینهای جادوانهشان روسپیان معبد را به خواب برده و ادیبان و شاعران همگی یاری خیالی به بر گرفتهاند. شاید «کاتو»ی بزرگمغز۱ بستاید «اصولِ باستانی» را ملوانانِ ستبرتن اما سر طغیان دارند از پی پول و غذا گرم تختِ بزرگِ سزار حالیا کارمند دونپایه روی فرمِ صورتیرنگش مینگارد …
بیستودو هایکو | آلن گینزبرگ
■ گذشته از تجربههای شخصی ذن بویسم، گینزبرگ از تکنیکهای هایکو در شعر استفاده فراوانی برده است. چیزی که خود آن را “شوک مردمک چشم” مینامد. چیزی که باعث میشود، به هنگام خواندن شعر نگاه خواننده را “بگیرد” و مکث کند. دو تصویر متضادی که در هایکوهای ژاپنی دیده میشود، معمولاً یکی نرم و دیگری سخت، یکی سرد و دیگری گرم، یکی سیاه و دیگری سفید. نمونهی چنین تصویر سازی هایی در اشعار او فراوان به چشم میخورد. مثالی که …
پرتره پرولتاریا | ویلیام کارلوس ویلیامز
زنی جوان و درشتهیکل سربرهنه با پیشبند موها را به عقب خوابانده در خیابان ایستاده یک پای جورابپوش بر پنجه کنار پیادهرو لنگه کفشش به دست. خیره نگاهش میکند کفیِ کاغذیاش را بیرون آورده تا میخی بیابد که آزارش میداده.
صابون | فرانسیس پونژ
اگر او را به دستهایم بمالم، کف میکند، جستوخیز میکند… نرمخویی بیشتر با او نرماش میکند، صاف، رام، نرمتر و آبش میآید نرمخویی بیشتر جوش و خروشش را حجیمتر و مرواریدگون میکند عجب سنگ جادویی! بیشتر و بیشتر با آب و هوا خوشههای انگورِ خوشبوی انفجاری میسازد… آب، هوا و صابون بر هم سوار میشوند جفتک چارکش بازی میکنند و ترکیباتی میسازند کمتر شیمیایی و بیشتر فیزیکی، ژیمناستیکی، آکروباتیک صنایع بدیعیاند؟… چقدر میشود از صابون گفت. دقیقاً همان حرفهایی که …
هایکو | آلن گینزبرگ
اگه به نیکسون رأی بدین دیگه نمیتونین برینین چون سولاخ کونتون توی واشنگتونه آلن گینزبرگ | گرافیتی در تتون ویلیج» | از مجموعهی Mostly Sitting Haiku گذشته از تجربههای شخصی ذن بویسم، گینزبرگ از تکنیکهای هایکو در شعر استفاده فراوانی برده است. چیزی که خود آن را «شوک مردمک چشم» مینامد. چیزی که باعث میشود، به هنگام خواندن شعر نگاه خواننده را «بگیرد» و مکث کند. دو تصویر متضادی که در هایکوهای ژاپنی دیده میشود، معمولاً یکی نرم و …
دزدی این شعر را دزدید | آلن گینزبرگ
این روزا همه چیز را میدزدند مردم کیف پولت را میدزدند، ساعتت را شیشه ماشینات را میشکنند، رادیو و کیفات را میدزدند در خانهات را میشکنند، سیستم سونی مدل Hi8 و سی دی پلیر اولیمپوس XA مردم زندگیات را میدزدند، در خیابان گیرت میاندازند و سرت را میدزدند. در حمام عمومی کفشهای کتانیات را میدزدند عشقات را میدزدند، دوستپسرت را میزنند و میبرند، به مادر بزرگت در زیرگذر تجاوز میکنند معتادا به خاطر دوا قلبات را میدزدند شکاف بیاعتمادی …
به من بدی نکن | آنتونن آرتو
بدی کن بدی کن بسی گناه مرتکب شو اما به من بدی نکن به من دست نزن مجبورم نکن به خود بدی کنم من از خودم بیرحمانه انتقام میگیرم تو زخمی و آلوده میشوی خدا جز باختن کاری برایش نمانده پیش ازین هرچه هرزهگی کردهست به من بدی نکن نزدیک من شرارت نکن بدی نکن وقتی که من خویشتنِ خودَم بگذار در جهان پاک زندگی کنم بگذار در اطراف خویش قهرمانانی خالص پاک داشته باشم
پادشاه ماه مه | آلن گینزبرگ
و کمونیستها چیزی برای عرضه ندارند جز گونههای چاق، عینکها و پلیسهای دروغگو. و کاپیتالیست ها ناپالم را تقدیم میکنند و پول در چمدانهای سبز برای لختیها، و کمونیستها صنایع سنگین را ابداع میکنند اما قلبها همانقدر سنگین است و مهندسان زیبا همه مردهاند، تکنسینهای مخفی برای فریبندگی خویش نیرنگ میزنند در آینده، درآینده، اما حالا ودکا بنوش و عزای نیروهای امنیتی را بگیر، کاپیتالیستها در هواپیما جین و ویسکی میزنند اما بگذار میلیونها سرخپوست سیهچرده گرسنگی بکشند و هنگامی …
چه عشقها | آلن گینزبرگ
اشاره: نیل کسدی (Neal Cassady) چهره تمثیلوار و فیگور نسل بیت، شاعر و نویسندهای که در طول زندگی خود هیچ اثری منتشر نکرد اما همه چیز از او آغاز شد. منبع الهام نسل بیت، کسی که گینزبرگ و کرواک هر دو از او با احترام و عشق و حتا تقدس یادکرده و نام بردهاند. جک کرواک رمان معروفش در جاده و شخصیت دین موریارتی را بر اساس و به تأثیر از روزمرگیهای نیل کسدی خلق کرد. نامههای نیل کسدی …