چهرهی حال را
حجاب جدا میکند،
از چهرهی گذشته.
پردهای خیس
چشمی که
در غلیان است هنوز،
از اشکی قدیمی.
ملانکولی، ملانکولی.
ما
از آنچه فرو میکاهدمان،
میمیریم.