برهنه در بوران
تنها میایستم
چون الف
و سر خم نمیکنم
بر تمام بتان میشورم
و سر خم نمیکنم
از آتشی بهدر میآیم و
در آتشی فرو میشوم
و سر خم نمیکنم
باور به نبرد تن به تن دارم
و سر خم نمیکنم
به خاکستر میآمیزم
و سر خم نمیکنم
جز در برابر تو