۱
قلب من
از بس که در خفا گریسته ام
خیس است
و کمی رنگ پریده
بارها از آفتاب آویزانش کرده ام تا خشک شود
۲
صلح در قلب من
جنگلی است که بوی کاج می دهد
آن دارکوب مسن
که نامش مرگ است
بر شاخسار آن می نشیند
۳
قلب من
اولین شعرم